دام اینشتلونگ Einstellung effect ؛
روانشناسى تصميمات احمقانه!
تا حالا کسی را دیده اید که بگوید من افق فکری محدودی دارم؟ قطعا خيلى كم! چون باور اغلب ما اين است كه خیلی باز فکر می کنیم و روشن فکر هستیم. اما پژوهش ها، نشان از واقعيت ديگرى در ذهن ما دارد.
- در واقع مسأله فقط درباره گوسفندان نيست!
پژوهشگران در سال ١٩٤٥ یک آزمایش جالب را با شطرنج بازان حرفه اى ترتیب دادند.
در این آزمایش، عمدا شطرنج بازان در موقعیتی قرار ميگرفتند که براى خود آنها معروف است به "زنجیره کیش و مات پنج مرحله ای."
البته در همان موقعیت، شطرنج بازان، ميتوانستند از شيوه غيرمعروف تر اما سه مرحله اى (خيلى ساده تر و سريعتر) براى باخت حريف استفاده كنند.
با اين حال بیشتر شطرنج بازان حرفه اى ترجيح دادند، شيوه هميشگى ( دشوارتر) را جايگزين کرده و از راه ساده تر صرف نظر كنند.
-آنها با تعقيب حرکت چشم آنها بوسيله یک دوربین مادون قرمز متوجه شدند:
نگاه آنها با وجود اینکه به آنها یادآوری شده بود که گزینه های ساده ترى هم وجود دارد،از خانه هایی که به عنوان شيوه پنج مرحله ای تشخیص داده بودند، تکان نخورده. گويى كه شطرنج بازان نسبت به گزینه هاى ساده تر،
کور شده بودند!
- روانشناسان از دهه ١٩٤٠ این پدیده را اثر اینشتلونگ (Einstellung effect) نامیدند كه بر طبق این اثر:
"مغز ما برای راه حل های آشنا و قابل اطمینان، ارجحیت قائل است تا گزینه های ناآشنا ولي ساده تر."
ما فكر ميكنيم که با ذهنی باز به مسائل نگاه می کنیم. اما مغز ما به صورت ناخودآگاه، توجه ما را به دانش و تجربه قبلی ما سوق می دهد و قويا تمايل دارد هر اطلاعاتی که با آنچه به آن عادت نداریم را كنار بگذارد.
اما آيا آشناترها، درست ترها هستند؟